زور دستان بنهد زال صفت زار آید
هر که در رزمگه رستم سردار آید
اولین تاز و گزندی که به سهراب رسید
به تهمتن ز تو در پهنه پیکار آید
شوکت چشم سیه را چه زیان از خط سبز
رستم آن است که با خیمه زنگار آید
هر کجا روی کنی طره به دوش از پس و پیش
گل به خرمن برود مشک به خروار آید
خال هندوت به خون تن و جان بر زده چنگ
تا چه ها بر دل از این هند جگر خوار آید
ماه و سروت به نظاره رخ و بالا شب و روز
آن به روزن در و این بر سر دیوار آید
خطّ محسن ، لقب از آن نمکین شکَّر یافت،
سگ بلی پاک شود چون به نمک زار آید
چهر و ابروت بسم واسطه شرط است امان
هر که با مصحف و شمشیر به زنهار آید
مرد میدان غم رستم سردار منم
رخش باید که همی حامل این بار آید