ندهم تن بجز از عریانی
این سر است و ره بی سامانی
خنک آن کاسب قانع که خرید
آبرو با عرق پیشانی
بازی نعمت الوان نخوری
گر بیابی مزه بی نانی
بگرانقدری خود خواجه مناز
این گرانی بتو باد ارزانی