کارها در آب و خاک فقر وارون میشود
سرو اگر کارند اینجا، بید مجنون میشود!
گر چنین از شوق پابوس تو میبالد به خود
زلف آخر مصرع آن قد موزون میشود
گر خیال آن دهان از دل نیاید در نظر
در میان دیده و دل، بر سرش خون میشود
هر نظر با دلبری باشد سرکار دلم
بس که حسن ماه من، هر لحظه افزون میشود
نیست اشک لالهگون، کز شوق دیدارش نگاه
تا به مژگان میرسد، چون من دلش خون میشود
گر تهیدستی نه واعظ مایه دیوانگیست؟
چیست باعث کز درختان بید مجنون میشود؟!