همچنان کز آب سرو بوستان قد میکشد
نخل آه از رفتن عمرم چنان قد میکشد
طول آمالم ندارد پای کم از طول عمر
آرزو با زندگانی همعنان قد میکشد
چون زمین تشنه از بس گریه دزدیدم به خود
زنگ در آیینه دل، سبزهسان قد میکشد
میخورد از جویبار حسن باغ عشق آب
زآب گل، نخل صفیر بلبلان قد میکشد
بس که در پایت چو واعظ کشتگان جان میدهند
سرو بالای تو، از آب روان قد میکشد