کجایی گنج پنهانی کجایی؟
به معموری، به ویرانی، کجایی؟
نه در ظاهر نه در باطن مقید
انیس جان زندانی کجایی؟
تو ناپیدا و هر چیز از تو پیدا
فروغ چشم نورانی کجایی؟
نمی گنجی در الفاظ و عبارات
تو این معنی وجدانی کجایی؟
ز تو هر خانه پر وجد و سماع است
همه جانی و در جانی کجایی؟
غنیمت های عالم را بدل هست
تو ای بی مثل و بی ثانی کجایی؟
دلا حیران تری هر دم ندانم
که همچون چشم قربانی کجایی؟
خداوند حرم در خانه ماست
تمنای بیابانی کجایی؟
به پند عقل کردم توبه از عشق
خطا کردم پشیمانی کجایی؟
دلم شد تنگ تر از جمع اسباب
غلط کردم پریشانی کجایی؟
چو کنعان مبتلای قحط گشتم
کجایی ای فراوانی؟ کجایی؟
نه در کفری نه در آیین اسلام
«نظیری » هیچ می دانی کجایی؟