نوشی به صد جان رایگان قوت روان کیستی؟
کامی به صد حسرت نهان آرام جان کیستی؟
آدم به شوقت در جهان، رضوان به ذوقت در جنان
تو مرغ عنقا آشیان در بوستان کیستی؟
از نسل خوبانی قمر وز قسم حورانی بشر
روشن کند فَرَّت نظر، از دودمان کیستی؟
ای از هدایت آیتی بر ما ز یزدان رحمتی
با کس نداری نسبتی نازل به شأن کیستی
با خود غرور و سرکشی، با ما جفا و ناخوشی
از خود نیی از ما نیی آخر از آن کیستی؟
بسیار ناز و کم نگه کوته قبا و کج کله
خوش میروی رقصان به ره، سرو روان کیستی؟
بر قلب پا افشردهای، رخش خرد پی کردهای
گوی از مه و خور بردهای، چابک عنان کیستی؟
قهر از صفا پرجوشتر فاش از خفا پرنوشتر
تلخ از شکر خوش نوشتر، شیرین زبان کیستی؟
میریزد از کلک و زبان نوشت «نظیری» در بیان
دست و دهان آلودهای، گستاخِ خوانِ کیستی؟