دو گرم و رخ زرد از که داری؟
سرت گردم به دل درد از که داری؟
ز فکر کیست بر خاطر ملامت
رخ آیینه در گرد از که داری؟
کدامین جلوه ترسانیده چشمت؟
غم جان بیم ناورد از که داری؟
چه پرسی ماجرای بزم و محفل؟
امید یاد آورد از که داری؟
چه فکر از بزم و رزمت کرده فارغ؟
دل جمع و تن فرد از که داری؟
به تهمت عشق نتوان بست بر خویش
خدا را گریه سرد از که داری؟
حریفان کم زنند و پاکبازند
دغا در بردن نرد از که داری؟
نمی سازی به ستاری خبر ده
که تکبیر ای جوانمرد از که داری؟
نداری بخت بر گردون «نظیری »
فغان آسمان گرد از که داری؟