بیمار بیدردی دلا درمان نخواهی یافتن
وحی ار به تو نازل شود ایمان نخواهی یافتن
چرخیست در گرد آمده کاریست سر در گم شده
سررشته کز کف دادهای آسان نخواهی یافتن
قربی که خاصان شهش در آرزوی یک دمند
مفت از خطا درباختی ارزان نخواهی یافتن
باشد سخن سیم و گهر نزد معیر پاک بر
کآن دم که نرخش بشکند تاوان نخواهی یافتن
باغی است طبعت پر شجر از نظم و نثرش شاخ و بر
دهقان ترازش گر کند نقصان نخواهی یافتن
از جویبار خود نوا بر نوبهار من مزن
فردا چو صحرا بشکفد بستان نخواهی یافتن
شب رخت سودا باز کن ورنه به وقت صبحدم
از گرمی بازار من دکان نخواهی یافتن
سلطان ظالم را ظفر بر لشکر مظلوم نیست
درویش اگر ماند به جا سلطان نخواهی یافتن
احسان ساقی بیزیان ظرف «نظیری» بیکران
دور ار چنین گردان شود مهمان نخواهی یافتن