نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۶

کتاب خوانده شد و، شبهه‌ای نشد مغفول

به هیچ مسئله خاطر نمی‌شود مشغول

اگر رسوم ادب شد زیاد ما چه عجب

شدیم پیر به تعلیم کودکان فضول

۳

فقیر مدرسه و خانقاه، کم رزق است

گدایی در میخانه، می کنیم قبول

اگر به مدرسه اوراد دیر گم نشود

کنم عدول ز شاهد به شاهدان عدول

غم حوادث اگر دهر را گرفته فرو

الم به خاطر کودک دلان نکرده نزول

۶

تو می به شرط جزا ده، که من نه آن شخصم

که از گناه خجل کردم، از عذاب ملول

جزای خلق «نظیری » به حشر تحقیق است

به غیر ما که مصابیم قاتل و مقتول