چه شور بود؟ که عشقت به من کرامت کرد
که نارسیده قیامت دلم قیامت کرد
حدیث من که ز مجموعه وفای تو خواند؟
که نه به خون دل و دیده اش علامت کرد
به کعبه دل من عاشقان نماز آرند
که قبله شد صنم و برهمن امامت کرد
به هر که نماز کنم صدهزار سجده شکر
که در دیار تو دل نیت اقامت کرد
قضای کفر ادا می کنم که بر من عشق
نماز و طاعت صدساله را غرامت کرد
نثار دیده تصدق دهم که بخت جوان
به کوی زهد و ریا نوبر ندامت کرد
مزاج عشق «نظیری » حریص و سودایی است
درین معامله نتوان تو را ملامت کرد