ادیب صابر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۹

گشته است زبی خوابی و رنج و تب من

بالای شبم دراز چون یارب من

گویی که گره زده ست نوشین لب من

زلف شبه رنگ خویش را بر شب من