ادیب صابر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۱

آن بت که به رخسار بهار آراید

چون رعد همی نالم و رحمش ناید

چون برق به خنده تا لبی بگشاید

چون ابر مرا گریستن فرماید