ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹

چشم من بی روی تو روشن مباد

روی تو جز پیش چشم من مباد

سوسن آزاد خاک پای توست

ور نباشد در جهان سوسن مباد

این دل مسکین بی آرام من

جز به زیر زلف تو مسکن مباد

وین تن رنجور و جان خسته را

در جهان جز کوی تو معدن مباد

گر بود جان و دل و تن بی تو خوش

دل مباد و جان مباد و تن مباد