گر باده با مشافههٔ دوستان خوش است
جای چمانه بر چمن بوستان خوش است
گلهای بوستان چو رخ دوستان ماست
پس بوستان ما ز رخ دوستان خوش است
گیتی جوان شد از سر و پیری گرفت می
مجلس به زیر سایهٔ سرو جوان خوش است
هم ابر دُرفِشان شد و هم باغ گلفشان
این گلفشان به صحبت این دُرفِشان خوش است
گر جام می به دیده خوش آید شگفت نیست
در جام می لطافت جان است و جان خوش است
بلبل حکایت گل و مل خوش کند همی
او را ز بهر این دو حکایت زبان خوش است
خوش دار دل به عشرت و شادی که در جهان
تا ما خوشیم و عشرت ما خوش، جهان خوش است