سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۱

جمع خراباتیان! سوزِ نفس کم کنید

باده نهانی خورید، بانگ جرس کم کنید

نیست جز از نیستی، سیرت آزادگان

در ره آزادگان صحو و درس کم کنید

راه خرابات را جز به مژه نسپرید

مرکب طامات را زین هوس کم کنید

مجمع عشاق را، قبله، رخِ یار بس

چون به نماز-اَندرید، روی به پس کم کنید

قافلهٔ عاشقان، راه ز جان رفته‌اند

گر ز وفا آگهید، قصد فرس کم کنید

روی نبینیم ما، دیدن سیمرغ را

نیست چو مرغی کنون ز آه و نفس کم کنید

گر نتوانید گفت، مذهب شیران نر

در صف آزادگان، عیب مگس کم کنید