جمع خراباتیان! سوزِ نفس کم کنید
باده نهانی خورید، بانگ جرس کم کنید
نیست جز از نیستی، سیرت آزادگان
در ره آزادگان صحو و درس کم کنید
راه خرابات را جز به مژه نسپرید
مرکب طامات را زین هوس کم کنید
مجمع عشاق را، قبله، رخِ یار بس
چون به نماز-اَندرید، روی به پس کم کنید
قافلهٔ عاشقان، راه ز جان رفتهاند
گر ز وفا آگهید، قصد فرس کم کنید
روی نبینیم ما، دیدن سیمرغ را
نیست چو مرغی کنون ز آه و نفس کم کنید
گر نتوانید گفت، مذهب شیران نر
در صف آزادگان، عیب مگس کم کنید