الهامی کرمانشاهی » گزیدهٔ منظومهٔ «حسن منظر» » شمارهٔ ۴ - در مدح حضرت صدیقه ی کبری علیهاالسلام گوید

این تا جوران عرش مسند

هستند ز گوهر محمد

مادر همه را بتول عذراست

کاو را لقب از خدای زهراست

آن عصمت کردگار بی چون

کز وهم صفات اوست بیرون

حواش کنیز و بنده آدم

عیسیش غلام و برده مریم

پذرفته وجود ازو فرشته

نی او ز فرشتگان سرشته

آن پردگی حجاب قدرت

یکدانه دُر محیط عصمت

زان دم که خدای آفریدش

جز دیده ی حق کسی ندیدش

مهر و مه ازو به حسن شهره

جاروب کش سراش زهره

آن کوست جنان سرادق او

جفتی چو علی است لایق او

زهرا که خدا حبیبه گفتش

جز شیر خدا نبود جفتش

یارب تو مرا به شوهر او

و آن باب بلند اختر او

بخشای گناه در قیامت

از بیم عذاب ده سلامت