مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » مستزاد » شمارهٔ ۳

گیرم که کسی به مال و زر قارون شد

مرگست ز پی

یا آنکه بعلم و دانش افلاطون شد

کو حاصل وی

اندوخته‌ام همه ز کف بیرون شد

کو ناله نی

زاندیشه کونین دلم پر خون شد

کو ساغر می