چون پر ز گردش فلک و دور روزگار
پیمانه حیات محمد ربیع شد
حکم خدا رسید و ازین خاکدان سرای
فرمان کردگار جهان را مطیع شد
بار حیات بست و ز قوتش فغان بلند
از جان دردناک شریف و وضیع شد
در تنگنای دهر بود دستگاه عیش
چندانکه تنگ بود بجنت وسیع شد
کرد از جهان چو رحلت و در بارگاه قدس
از لطف حق مقیم مقام رفیع شد
مشتاق خسته دل بیتاریخ رحلتش
گفتا برون ز دهر محمد ربیع شد