مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۴

ار مهر و وفا تو هرچه داری

با دوست نداری ارچه داری

دین و دل و جان ماست بهرت

تا زین همه چشم بر چه داری

از جور تو فارغند اغیار

با ما داری تو هرچه داری

مستی و کشیده تیغ مشتاق

حیران که تو در نظر چه داری