مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷

منت ز سر زلف توام یکسر مو نیست

چاکیست دلم را که سزاوار رفو نیست

آن مه که مه چهارده‌اش چون مه‌رو نیست

در شهر بنیکوئی او هیچ نکو نیست

آن سلسله کازادی او نیست میسر

جز سلسله موی تو ای سلسله مو نیست

منعم مکن از شاهد و مطرب که بهشتی

گر هست جز آواز خوش و روی نکو نیست