مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۱۲

ای سنگدل ار کوه ثباتی و درنگ

غافل منشین ز زاری این دل تنگ

کآن ناله کنم شام که بگدازد کوه

وان گریه کنم سحر که خون گردد سنگ