مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۵۲

ای خصم مدان رفتنش ا زنفرینت

بد مهری دنیا مشمار از کینت

در ماتم او ز چشم خون بار چو سیل

گر دوخته نیست چشم عبرت بینت