طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۵

قامت دلجوی او سرو گلستان کیست؟!

عارض تابان او شمع شبستان کیست؟!

گر نبود تیر او سوی منش دم به دم

بر دل مجروح من ناوک پیکان کیست؟!

باد صبا می‌برد قافله بر قافله

سلسله مشک را زلف پریشان کیست؟!

خنده به گل می‌زند وقت تماشا به باغ

غنچه لعل لبش از چمنستان کیست؟!

دوش به خاک درش ناله زدم همچو نی

هیچ نگفت آن صنم یک قلم افغان کیست!

گر نه به دشت جنون راهنورد توام

این همه در پای من خار مغیلان کیست؟!

پیر شدم از غمش خط براتم نداد

سبزه خضر لبش از خط ریحان کیست؟!

رشک برد از حسد طوطی هندوستان

طغرل شیرین‌سخن از شکرستان کیست؟!