دلبرم پُر پُرجفا افتاده است
دور ز آیین وفا افتاده است
بر دلم از ناوک بیباک او
صد هزاران زخمها افتاده است
۳
در ره عشقش چو من بسیار کس
از گرفتاری ز پا افتاده است
در هوای وصلش از دور الست
بر سرم این ماجرا افتاده است
زاهدا از قسمت روز ازل
مغ مرا مسجد تو را افتاده است!
۶
قرعه دریاکشی با نام من
از خط کلک قضا افتاده است
طغرل از زیر و بم اشعار تو
ساز مضمون در صدا افتاده است