زین گرفتاری چه میجویی دلا آزاد باش
زیستی با غم بسی آخر زمانی شاد باش
گر هوای پرفشانی نبودت در سر چه باک
گو چمن دام و جهان یکسر همه صیاد باش
خواه طاعت خواه عصیان فارغ از کاری ممان
در خور عفوی نهای شایستهٔ بیداد باش
عهد شاه است و به آبادی جهان را دست عهد
این خرابی تا به کی ای دل تو نیز آباد باش
توسن شوکت بتاز و محفل عشرت بساز
شهسوارا خسروا فیروز زی، دلشاد باش
عرصهٔ جولان فراخ است اشهب همت بران
گه مظفر در هری، گه شاد در بغداد باش
در مساق رزم گه فتح و گهی نصرت گزین
در بساط بزم گه با عدل و گه با داد باش
شاد باش و شاد زی تا شاد ماند عالمی
ای نشاطت بندهٔ فرمان زغم آزاد باش