نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۳

شمشیر تو چشمه ی حیات است

زنجیر تو حلقه ی نجات است

هم روی تو خوبتر ز خوبی

هم ذات تو برتر از صفات است

در دفتر عشق تو دو عالم

یک حرف زاولین برات است

جز یاد تو هر چه در دل آید

شک نیست که مبطل الصلات است

آورد لبت ز سبزه خطی

کین چشمه ی نوش و آن نبات است

ما توبه ز عاشقی نکردیم

عهد تو ولیک بی ثبات است

ترسم نرسی بکعبه ای شیخ

کاین راه بسوی سومنات است

کس تشنه نمی شود و گرنه

عالم همه سر بسر فرات است

در هر قدمی ز نقش پایی

سد چشمه ی خوشتر از حیات است

دارای جهان که هر چه بر لب

جز مدحت اوست ترهات است