اگر نه احتراز از شادی اغیار میکردم
به هرکس میرسیدم، شکوهای از یار میکردم
ز من، بیرحمیات کس نشنود؛ چون پیش ازین مردم
تو را بیرحم میگفتند و، من انکار میکردم!
به امیدی، که فردا پیش او گویند حال من
به آه و ناله دوش احباب را بیدار میکردم
خوشا روزی که چاک سینهٔ اهل محبت را
چو میدیدم، خیال رخنهٔ دیوار میکردم
اگر طبعش ز من آزرده شد، آذر سزای من
چرا در بزم او، بدگویی اغیار میکردم؟!