ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۱۱

باری اندر دین چو من حیران شدم

درهمه راه و رهی پویان شدم

اهل حق را بود پیرو مرشدی

با نشان و خوب و پاک از هر بدی

نام او شیخ نظر پیش از علی

با کرامت بود و هم بینا دلی

داده از آینده و اکنون خبر

بود در دست و زبان او اثر

خواند بهتر گفته ها از دیگران

مرشدان و اهل حق را رهبران

آگهی از این زمانها داده اند

راست آمد گفته شان بی چون و چند

پیش از این تا چهارصد سال و فزون

بوده اند از دادگر حال و کنون

هر یک اینان با همه بینادلی

بوده اند از جان پرستار علی

چشم و مغز و دل چو بینا ساختند

گوهر پاک علی بشناختند

گفت اینان که همی باشد خدا

میر قادر، اوست حاضر هر کجا

پس پذیرفتم ز نو اسلام را

نزد اهل حق سپردم نام را