ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۳ - یادآوری از شاهان و دلیران باستان

کجا شد فریدون زرین کلاه

کجا شد منوچهر گیتی پناه

کجا کیقباد آن یل سرفراز

کجا شاه کاوس دشمن گداز

کجا رفت کیخسرو تاجدار

چه شد شاه گشتاسب و اسفندیار

کجا رفت شاپور و شاه اردشیر

که با دشنه درید پهلوی شیر

کجا رفت بهرام و بهمن کجاست

خداوند ایران و ارمن کجاست

کجا شاه اشکانیان اردوان

ز ساسانیان شاه نوشیروان

کجا آن بزرگان ایران زمین

که فرمانشان رفت تا هند و چین

کجا پهلوانان دشمن شکار

چو زال و چو نیرم چو سام سوار

چو رستم خداوند زابلستان

که بدناوکش چون اجل جانستان

چو گیو و چو بیژن چو گودرز گو

مهان کهن نامداران نو

دریغا که رفتند یکبارگی

براندند ازین خاکدان بارگی

یلان قوی پنجه سرفراز

همه رخت بستند و رفتند باز

گر از تخم آنان یکی داشتیم

به دل تخم شادی همی کاشتیم