مگرد ای پسر گرد دانش که دانش
تنت غرق اندوه تا گردن آرد
ره ابلهی جوی کآیین فکرت
ترا روز تا شب به خون خوردن آرد
تو خر زای و خر میر و خر زی که گردون
پس از هفتصد سال خر مردن آرد