رنج ما بردیم و گنج ارباب دولت بردهاند
خار ما خوردیم و ایشان گُل به دست آوردهاند
نی غلط گفتم که آن دزدان بیناموس و ننگ
خون دلها خورده، آرام دل ما بردهاند
طالبان عدل و قانون را ز مرگ اندیشه نیست
از برای آنکه آب زندگانی خوردهاند
هرکه در جرگ فداکاران نیاید در شمار
عارفانش در حساب عاقلان نشمردهاند
زندهدل قومی که اندر مجلس ما شمعوار
ز آتش دل سر فدا کردند و پا افشردهاند
حضرت اشرف سپهدار آنکه از یاسای او
عدلجویان جان گرفته بدسگالان مردهاند
هست مشروطه بدو پاینده، ایران زو به پای
زین سبب دزدان آزادی از او افسردهاند
جان فدای همت رندان آزادی طلب
که به یک جنبش خران را زیر بار آوردهاند
بودی از روز ازل مشروطهخواه و صلحجوی
فتنهجویان خاطرت را زین جهت آزردهاند