صراحی میزند هردم انالحق
بده ساقی می جام مروق
من از حلق صراحی میشنیدم
به وقت صبح تسبیح مصدق
ببین در صورت خوبان که از می
عرق چون میزند هردم معلق
می و ساقی به غایت سازگار است
ولی با خاطر پاک محقق
می صافی به مشتاقان حلال است
دریغ افسردهها را آب خندق
نسیمی گفت: بیرخسار خوبان
ندارد کار ما سامان و رونق