فضولی » دیوان اشعار فارسی » مقطعات » شمارهٔ ۲۴

صانعی کز آب و گل فیض کمال قدرتش

دلبران لاله‌رخسار سمن‌بر آفرید

تا نماید صنع او ضایع ز بهر عاشقی

دل درون عاشقان درد پرور آفرید

عاشقان را بر جفای ماه رویان صبر داد

ماه رویان را جفاکار و ستمگر آفرید

گر بجرم عشق عاشقی را نگیرد دور نیست

چون ز بهر عاشقی دل داد و دلبر آفرید