پیش او با ناله اظهار غم دل کردهام
چون ننالم کام دل از ناله حاصل کردهام
گر مرا با ناله میلی هست در دل دور نیست
سوی خود دلدار را با ناله مایل کردهام
هیچ عاشق را چو من در عشق خوبان ناله نیست
کار را در ناله بر عشاق مشکل کردهام
نالهها برخاسته از ناله من هر طرف
هرکجا نالهکنان دور از تو منزل کردهام
تا دل آواره نتواند برون بردن رهی
خاک کویت را به خوناب جگر گل کردهام
کردهام ترک سر زلف بتان سنگدل
بوالعجب دیوانهام قطع سلاسل کردهام
نیست در ذکر لبش جز غم فضولی از رقیب
خویش را با ذوق می از مرگ غافل کردهام