عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۲

چون نیست کسی مرا به جای تو

ترک همه گفتم از برای تو

نور دل من ز عکس روی توست

تاج سر من ز خاک پای تو

خوش خوش بربود جان شیرینم

شیرینی لعل جانفزای تو

برد از سر دلبری دل مستم

مخموری چشم دلربای تو

خون دل من بریختی یعنی

یک بوسه بس است خونبهای تو

نی نی که مرا دریغ می‌آید

آن بوسه تورا به ناسزای تو

از جور چو من کسی چه برخیزد

عطار ندید کس به جای تو