اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۶

توسن به سر عنان به من ده

وان لعل شکر فشان به من ده

این چهره چو زعفران نگه کن

آن لعل شکر نشان به من ده

پنهان ز رقیب، نیم‌بوسی

پیش آر سر و نهان به من ده

وامی است مرا، بر آن لب خوش

رهنی به سر زیان به من ده

یک شب، تو بخواه این حوالت

آن بسته دُر دهان به من ده

دشنام تو مدحت اثیر است

راضی شدم از تو، آن به من ده