بی تو با یک دل، غم دل مانده ام
دست بر سر، پای در گل مانده ام
هر کسی را، یادلی یا دلبری است
من چرا، بی دلبر و دل مانده ام
دست گیریدم، که سخت افتاده ام
چاره سازیدم، که مشکل مانده ام
یار با هر ناقصی شاد است و بس
من بغمخواری چو کامل مانده ام
صد دعا، در سینه دارد آن مگیر
من بدین یک نفس حاصل مانده ام
دخل و خرجی نیست بس وافر که من
در غم باقی و فاضل مانده ام
چون کنم آسان گذارم چون اثیر
تا در این ده روزه منزل مانده ام