پسته خندان تو شکر فشاند
سنبل پرتاب تو عنبر فشاند
ناز تو چون باز نوشت آستین
دامن کبر از دو جهان بر فشاند
در قدم عشوه ی تو، بس که دوش
عشق ز رخساره ی من زر فشاند
وز قبل تیره گی چشم من
لعل تو یا رب، که چه گوهر فشاند
از رخ و زلف تو خیالی برست
دست شرف بر شب و اختر فشاند
شعله من دامن کردون بسوخت
لطف تو چون آستی اندر فشاند
بود اثیر آندم و یک جان خشک
بر سر این یکدو غزل برفشاند