اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸

شکر ز لعل تو دَر لولوی خوشاب شکست

صبا به زلف تو ناموس مشک ناب شکست

شب شکسته چو در موکب مه تو براند

مه از کمال کرشمه بر آفتاب شکست

دو جزع ما، چو گهربار گشت مهر عقیق

لبت به خندهٔ خوش بر دُر خوشاب شکست

کباب دیدهٔ دل‌ریش ما، بر آتش غم

لب تو هم نمکی تازه، بر کباب شکست

برات‌دار عذار تو خطِ هندی ترک

به ناشناخته این در دل خراب شکست

غلام آن خط مشکم که گوئی از عمدا

کسی خیال خطا در دل صواب شکست