قطران تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۴

هم هست مرا هوای آن زلف بِخَم

لیکن تب عشق از نخستین شده کم

دیده که نبیند و فرو بارد نم

گر شادی و گریه بَر تَنَد هم خور غم