قطران تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷

تا من بودم بود مرا دولت جفت

وین دولت بیدارم یک روز نخفت

بد گوی مرا طعنه چه بتواند گفت

الماس بابریشم که تواند سفت