ای وصل تو آب و هجر تو آذر
ماننده تو نزاید از مادر
آذر شود از رضای تو آزار
وازار ز خشم تو شود آذر
با مهر تو لاله روید از سندان
با فر تو آب زاید از آذر
از بیم تو خصم ترک و جوشن را
کرده است بدل بمعجر و چادر
در غیب رهنمای چون سلمان
در حضرت راستگوی چون بوذر
ای میر بجنگ کافران رفتی
بامیر بسان طوس بن نوذر
بگذار جهان بدانش و رامش
تا هست جهان تو از جهان مگذر