شد اسیر آن بت کو دلبر و جنگ آور بود
شمع صد مجلس و پیرایه صد لشگر بود
بگه بزم دلفروزتر از یوسف بود
بگه رزم عدو سوزتر از حیدر بود
سرفرا کرد و یکی بار بیامد بر من
آنکه خوبان همه هستند تن اوشان سر بود
من بر او دیگر نگزینم یاری که مرا
نه چنو دیگر باشد نه چنو دیگر بود