قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۶

از بلای دهر جان شاه گیتی فرد باد

جان بدخواهان او جفت بلا و درد باد

رنگ گرد از روی رادی آب جود او بشست

جان او بی رنگ باد و روی او بی گرد باد

روز و شب در مجلس او بانک نوشانوش باد

سال و مه بر درگه او بانگ برد ابردباد

دوستانش را ز شادی روی دائم سرخ باد

دشمنانش را ز زاری روی دائم زرد باد

با سلامت جفت باد و با سعادت یار باد

از ملامت دور باد و از ندامت فرد باد