یا صبیح الوجه قدحان الصباح
والندامی بین سکران و صاح
ای چو روح تازه آمد وقت آنک
روح ما را باز گردانی به راح
وضع الالسن من اوتار نا
فاغتنم اوتار الحان قصاح
عمر گر معشوق خلق عالم است
بیمِی و معشوق زو ناید فلاح