مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۷۷

ای سرافراز مهتری که به دهر

کس ندیدست چون تو آزاده

دولت از بوستان فضل، ترا

هر زمان تحفه دگر داده

مادر بخت بهر خدمت تو

دختران زاده و فرستاده

نزد من کهتر آمدند امروز

خواجه پیر و کودکی ساده

باده ای چند خورده و کرده

طبع از بهر باده آماده

به کریمی و مهتری بفرست

سیم و نقل و صراحی باده

تا بدان سیم و باده آن کودک

مست خشنود گردد و گاده