مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۲

صاحبا صدرا! به ذات آنکه کلک قدرتش

سنبله گردون و راه کهکشان داند نگاشت

گه به داس ماه نو بدرود خوید سنبله

گه به راه کهکشان در دانه انجم بکاشت

کاشتر و اسب من از دیروز باز از کاه و جو

جز که راه کهکشان و سنبله گردون نداشت

گر تو از کهدان جمشیدی فرستی اندکی

آن بود سهل و شود مر هر دو را ترتیب چاشت