صاحبا صدرا! به ذات آنکه کلک قدرتش
سنبله گردون و راه کهکشان داند نگاشت
گه به داس ماه نو بدرود خوید سنبله
گه به راه کهکشان در دانه انجم بکاشت
کاشتر و اسب من از دیروز باز از کاه و جو
جز که راه کهکشان و سنبله گردون نداشت
گر تو از کهدان جمشیدی فرستی اندکی
آن بود سهل و شود مر هر دو را ترتیب چاشت