از زلف سر شکسته یکی حلقه در شکن
بنیاد صبر ما همه در یکدگر شکن
بر جان عاشقان زد و مرجان کمین گشای
صف گرده است ور دو به یک غمزه بر شکن
با ما چو تیردار دل ای شوخ وانگهی
ما را هزار تیر ز غم در جگر شکن
در باغ عمر ما چو سزای تو میوه نیست
گه بیخ خشک سوز و گهی شاخ تر شکن
از آه سرد ما که بکوی تو جان دهیم
آوازهای گرم نسیم سحر شکن
یک بار خوش بخند و دل ما درست کن
یک دم ترش نشین و کمین در شکر شکن
چون خاص عشق تست مجیر از جهان تو نیز
خونش زیاده ریز و دلش بیشتر شکن