گیتی سر نوبهار دارد
عالم رخ چون نگار دارد
تا خوشی باغ برقرارست
بلبل دل بی قرار دارد
گر لاله سیه دل است شاید
کاندوه فراق یار دارد
سر بر زانو بنفشه زانست
کو خود دل سوگوار دارد
اکنون که چمن ز تازه رویی
گل بر کف و در کنار دارد
سرگشته روزگار بهتر
هر کو غم روزگار دارد
آباد بر آن که جای عشرت
در حضرت شهریار دارد
شه زاده و شاه پهلوان کو
تیغ ظفر آبدار دارد