طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۰

ترک چشمش که قصد جان دارد

زمژه تیغ بر میان دارد

می توان یافت کاین تغافل را

بمن از بهر امتحان دارد

قسمت عاشقان فراغت نیست

بلبل از خار آشیان دارد

پیش روشندلالن خموش نشین

نفس آیینه را زیان دارد

نکند شکوه‌ای طبیب از غیر

شکوه از بخت سرگران دارد